هلیا نفس مامانهلیا نفس مامان، تا این لحظه: 7 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد

یک روزی ارزوم داشتن دو تا بچه پشت سرهم بود الان رویای من تبدیل به واقعیت شده حتی خودمم باورش واسم سخته خدایا ممنونتم

لباس عروس

سلام دخترای نازم امیدوارم همیشه شاد سرحال باشین. لباس عروس! خیلی وقت بود که هلیا مدام میگف  مامان کی واسم لباس عروس میخری تا اینکه وقتی مریض شدی خاله اعظم بهت قول داد که اگه داروهاتو بخوری و به حرف مامانت گوش بدی واست لباس عروس بخره. بالاخره دیروز که رفتیم خونه مامانی خاله جون خیلی اصرار کردن که حتما بریم و لباس و واست بخرن.چندجا رفتیم و کلی خسته شدیم تا اینکه بالاخره چشممون به یک لباس خوووووشکل و گوگولی افتاد. فروشنده گفتن سایز شما رو تموم کردن ولی اگه صبر کنیم طی یک ماه اینده میارن ولی چون دیدن من دودلم یک سایز بزرگترشو دادن تا من تن پوششو ببینم ولی دخترنازنینم وقتی تنت کردی انقدر ناااااز شدی که همونو واست گرفتیم. لب...
21 آذر 1398

همه چی ارومه

سلام دخترای گلم  هلیا و هلنای عزیزم بدلیل مشکلات. زیادی ک تو زندگیم داشتم متاسفانه خیلی وقته که نیومدم و کلی حرف واسه گفتن دارم ولی نمیدونم باید از کجا شروع کنم. الان ساعت دو و هجده دقیقه نیمه شبه و همه خوابن بابا تقریبا بیست دقیقه پیش اومد خونه.الان تقریبا سه ماهه که مدام در خدمت عموتونه و نمیدونم این روال قراره تا کی ادامه پیدا کنه. اخه هم نمیزارن بابایی بره سرکار و کلی بدهی بالا اورده و از طرفی انقد خونواده عموت بی چشم و روین که حیف ادم که ثانیه ای از زندگیشو واسه این خونواده هدر بده. امسال تقریبا از اول تابستون هردوتایی تون خیلی مریض شدین مخصوصا هلیای نازنینم و تمامه این مریض شدن ها هم از روزی شروع شد که رفتیم خونه دوست ...
1 آذر 1398
1